)
دریاهای بسیاری به سمت ِ تو میریختند
نام تو را تمام رودخانههای جهان بُرده بودند
و نامههای مردان جزیره
دیگر عجیب نبود ...
آبها میدانستند عاشقات شدهایم
?)
بهشوق تو حبس میکشیدیم در جزیره
زنجیری ِ تو بودیم /
سرانجام
بطریها
به ما خیانت کردند
و یکروز عصر
تیرباران شدیم
جزیرهها
جوانی ِ ما بودند
خوب میدانستی!